تنهاترین شاه بهار

تنهاترینم برای تنهایی هایم

تنهاترین شاه بهار

تنهاترینم برای تنهایی هایم

شعر دل

در شروع بسم الله ، با نام خدا 

گویمد هیچیم در نزد خدا 

شعر من در ارتباط عاشقی است 

عاشقی و عشق بازی با خدا 

عشق بازی نیست پنهان از خدا 

       *************

اولی حرفم کلامی است با تمام 

با تمام عاشقان روزگار 

می دانید چرا قلب یکی است ؟ 

چون چنین خواهد آن خدا 

که جز او ره ندهیم در دلمان 

       ************* 

عشق بازی با خدا سازد تورا 

نه به رفتن با یکی آدم دو تا 

که نه محرم نه شناسای تو است 

آن هوس باز و هوس خواه تو است 

       ************* 

تو بپوشان حرم خود با حجاب 

تا نجاتت دهد از بحر گناه 

با بولوتوس بازی و ایمیل و چت  

عاقبت تو می شوی غرق عمل

جز ز دوری نیست راهی بهتر 

       ************* 

تو که گویی مسلمان هستم

پس بکن کاری که آرد آبرو 

نه که کارت کندت بی آبرو 

مردی و زن بودنت هست آبرو 

       ************* 

در کلام آخر گویم تورا 

حافظ و سعدی و دیگر شعرا 

همه بودن نسیهت کن راه 

آبرو دادن تورا 

آبروشان را نبر 

تنها دوستدار تو

کاش می شد روی قلب سرنوشت 

لحظه های با تو بودن را نوشت